به گزارش روابط عمومی گروه رسانه ای دنیای اقتصاد، این مراسم با حضور جمعی از اقتصاددانان، حقوقدانان، دیپلماتها و کارشناسان برگزار شد.در بخش ابتدایی این نشست مسعود نیلی، اقتصاددان و استاد دانشگاه صنعتی شریف به سخنرانی درباره این موضوع پرداخت که آیا مذاکرات هستهای به رفع ناترازیها کمک خواهد کرد؟
نیلی در ابتدای سخنان خود با اشاره به مباحثی که در این سلسله نشستها در سال گذشته مطرح کرده بود، گفت: «محور بحثهای سال گذشته من مبنی بر این بود که آیا سیاست خارجی به رفع مشکلات اقتصادی کمک میکند یا اهداف مستقلی را دنبال میکند؟ در آن زمان توضیح دادم که مهمترین بحرانهای فعلی کشور به سه بخش تقسیم میشود. ضلع اول ناترازیهای اقتصادی و زیستمحیطی، ضلع دوم بحران سیاست خارجی و ضلع سوم نیز شکاف اجتماعی درون نسلی، بین نسلی و بین حاکمیت و ملت است. سال گذشته اعتقاد داشتم بین این سه ضلع، ناترازیهای موجود از همه مسائل مهمتر است. اما امسال نسبت به سال گذشته در هر دو موضوع روابط خارجی و ناترازی انرژی وضعیت نامطلوبتری داریم. به نوعی که ناترازی ما تا حد زیادی تشدید شده و همچنین در بعد روابط خارجی هم تا مرحله نزدیک به جنگ پیش رفتیم.»
او افزود: «تحلیلها مبنی بر این بود که محدودیتهای بیرونی و تحریمها بر مشکلات کشور بسیار اثرگذار است. زمانی که مذاکرات آغاز شد بسیاری این موضوع را مثل یک پنجره فرصت میدانستند. چرا که امیدوار بودیم این مساله بتواند به تامین سرمایه اجتماعی لازم برای آغاز اصلاحات اقتصادی هم کمک کند.»
این استاد دانشگاه صنعتی شریف ادامه داد: «از سال ۱۳۸۲ که مساله هستهای مطرح و به مشکلی بزرگ تبدیل شد ما در ایران درگیر چالش بسیاری پیچیدهای شدیم. کمتر کشوری در دنیا با بزرگترین قدرتهای جهان اینچنین درگیر میشود. اما من معتقدم برخورد بسیار سادهای با چنین مساله پیچیدهای داشتیم و همین موضوع باعث شد هزینههای بسیاری را در این رابطه بپردازیم. اما اکنون که به نحوی در حال صحبت(هرچند غیرمستقیم) با طرف اصلی هستیم، مهم است این مذاکرات را چگونه پیش میبریم.»
این اقتصاددان در ادامه سعی کرد به ۴ پرسش اصلی که در جریان مذاکرات اهمیت بالایی دارد پاسخ دهد. پرسش اول اینکه سناریوهای نتیجه مذاکرات چه خواهد بود؟ دوم اینکه هر کدام از این سناریوها چه میزان احتمال تحقق دارد و همچنین اینکه محتملترین سناریو با توجه به تجربه برجام تا چه میزان امکان پایایی دارد؟ پرسش سوم این بود که سناریو محتمل چقدر به ناترازیهای موجود اقتصادی کمک میکند؟ و در نهایت چهارم اینکه در راستای کمک نتایج مذاکرات به رفع ناترازیها چه رویکرد متفاوتی باید اتخاذ شود؟
بازیگران مذاکره ایران و آمریکا
نیلی در ابتدا به تقسیمبندی بازیگران حاضر در دو طرف پرداخت. به گفته او در سمت مقابل ایران، آمریکا(به ویژه خود ترامپ به دلیل رفتارهای خاص)، اسرائیل، کشورهای اروپایی و کشورهای عربی حوزه خلیجفارس قرار دارند. در مقابل و در ایران نیز دو بخش نظام حکمرانی یا همان مقامات سیاسی اصلی و گروههای ذینفع قرار دارند. به گفته نیلی اینگونه به نظر میرسد که ترامپ نگاه غیرایدئولوژیک به مسائل داشته و مبتنی بر هزینه و فایده تصمیم میگیرد. نگاه او عمدتا کوتاه مدت بوده و به دنبال جذب منابع برای اقتصاد آمریکا است.
این اقتصاددان در ادامه به صورتبندی ارتباط آمریکا و چین و نقش کشورهای عربی حوزه خلیجفارس و ایران در این چالش پرداخت. او گفت: «تا پیش از این من فکر میکردم برای آمریکا مساله چین و خاورمیانه به یک اندازه دارای اهمیت است. اما بعد از سفر ترامپ به خاورمیانه به این نتیجه رسیدم که تنها مساله آمریکا، چین بوده و نگاه این کشور به خاورمیانه در راستای حل مساله چین است.» نیلی افزود: «جدا از کسری تجاری آمریکا با چین، این کشور به مهمترین شریک تجاری آمریکا تبدیل شده و مدتها است آمریکا به فکر شکلدهی زنجیره ارزش و خطوط اقتصادی جغرافیای جدید است که کشورهایی مانند هند تا خلیجفارس را در بر میگیرد.» او در رابطه با نقش عربستان در چالش میان چین و آمریکا، خاطرنشان کرد: «درحال حاضر بزرگترین شریک تجاری عربستان چین است و قراردادی که ترامپ با عربستان منعقد کرد ارزش بیش از ۲۰ سال تجارت این دو کشور را در بر میگیرد.»
به گفته نیلی اگر نقطه شروع حل چالش چین برای آمریکا، کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس هستند باید دید برای ایران چه جایگاهی در نظر گرفته شده است. اگر ندانیم جایگاهی که برای ما در نظر گرفته شده چیست، این بازی تبدیل به شطرنجی خواهد شد که هر حرکت طرف مقابل بر بازی ما اثرگذار خواهد بود و اگر ندانیم پازل بازی طرف مقابل چیست، گرفتار میشویم. البته این به این معنی نیست که حتما این نقش را بپذیریم. نیلی خاطرنشان کرد: «در این رابطه باید بدانیم که سوابق روابط ایران و آمریکا کاملا خصمانه بود و همچنین روابط ایران با کشورهای عربی خلیجفارس نیز کمابیش همینطور است. با توجه به پیشفرضهایی که درباره ترامپ مطرح کردم بعید به نظر میرسد آمریکا در این مرحله برای ما ایفای نقش فعال اقتصادی را در نظر گرفته باشد.»
چه توافقی محتمل است؟
پس از این مقدمه و تبیین وضع موجود، این اقتصاددان به سناریوهای احتمالی پیش روی مذاکرات ایران و آمریکا پرداخت. او گفت: «باید بدانیم توافق حداکثری نیازمند تغییر روابط بنیادین در سیاست خارجی ایران است تا منجر به روابط سیاسی و اقتصادی گسترده بین دو کشور شود. همچنین در نقطه مقابل، عدم توافق قرار دارد که خود آن میتواند به دو پیامد جنگ یا فشار حداکثری منتهی میشود.» نیلی افزود: «در این چارچوب ترامپ به عنوان نخستین اقدام یا جنگ یا مذاکره را مطرح کرد تا هم بتواند تهدید نظامی برنامه هستهای ایران را از منظر خودش به صفر برساند و هم ایران را به پای میز مذاکره بکشاند و هم به نوعی اسرائیل را مهار کند. علاوه بر این به نظر میرسد ترامپ از طول زمان مذاکره برای برقراری ارتباط با مردم ایران بهترین استفاده را میکند.» به گفته این استاد دانشگاه در پروژه توسعه اقتصادی خاورمیانهای آمریکا قطعه پازل ایران به عنوان عنصر تحت مهار تعریف شده است. همچنین میتوان حدس زد با نگاه کوتاهمدت درگیری نظامی با ایران چندان در دستور کار ترامپ نیست.